رائول و بوجا زوج سالخورده ای هستند که سالها با عشق زندگی کرده و در زندگی هیچ کم و کاستی برای فرزندانشان انجام نداده اند. به خاطر مشکلات مالی فرزندانشان خود را بازنشسته کرده و فرزندانشان تصمیم میگیرند انها را از هم جدا کرده و باعث رنجشش انها میشوند...

«یشواردان ریچارد» (آمیتاباچان) زندگی ثروتمندانه ای همراه همسرش و دو پسرش «راهول» (شاهرخ خان) و «روهان»‌ (هریتیک روشن) دارد. راهول پسرخوانده ی این خانواده است، اما آن‌ها همچون پسر خودشان با او رفتار می کنند. آن‌ها به دنبال یک عروس مناسب برای پسر بزرگشان، راهول هستند، و دختری جوان بنام «ناینا» را برای او پیدا می کنند. اما راهول با وجود مخالفت خانواده اش، عاشق دختر دیگری شده است و ...

این فیلم طنز در مورد رابطه‌ی بین یک پدر پیر و دختر جوانش می باشد که با هم شرط گذاشته اند زیاد کاری به کار یکدیگر نداشته باشند و فقط از لحاظ عاطفی یکدیگر را حمایت کنند، اما...

نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی می‌کند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانهٔ همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) می‌شود. او به سمت گتسبی کشیده می‌شود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد... *

یک افسر پلیس، یک پدربزرگ و یک کشیش دست به دست هم میدهند تا یک بچه گمشده را پیدا کنند...

یک افسر پلیس که دچار آسیب های روانی‌ست، با یک پدر عزادار دوست می شود که توسط نیروهایی مرموز که منتهی به تروریسم می شوند، مدام تهدید می شود و...

فیلم درباره دو مرد می باشد که هر دو یک هدف دارند ، اما به دلیل غرور خود از یکدیگر جدا می شوند و... * نسخه دوبله پارسی "شامیتاب" (امور دوبلاژ صداوسیما) | سینک اختصاصی

یک وکیل مُسن و بدخلق، به سه زن کمک میکند تا از مردانی که به آنها حمله کرده بودند، شکایت کنند...

«ویر پراتاپ سینگ» (شاهرخ خان) یک خلبان در نیروی هوایی هند است که روزی یک زن زیبای پاکستانی بنام «زارا هیات خان» (پریتی زینتا) را می بیند. با وجود اینکه اکثر هندی ها میانه ای با پاکستانی ها ندارند، ویر بعد از چند ملاقات اولیه عاشق زارا می شود، اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است. یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد، و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند. اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید، اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و او به زندان می افتد. بیست سال بعد، ویر که هنوز پشت میله های زندان است، می فهمد که قرار است پرونده اش دوباره به جریان بیفتد...

در یک روز گرم و آرام تابستان 1991، در مجتمع شلوغ Lokhandwala، پنج مجرم توسط پلیس در آنجا شناسایی می شوند و ساختمان محاصره می شود تا...