آخرین قسمت از سری فیلمهای "هری پاتر"، در جایی آغاز می شود که "هری"، "رون" و "هرمیون" به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی ماندهی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری پاتر و دوستانش نبردی عظیم و خونین آغاز میشود...
"لُرد ولدمورت" قویتر از قبل شده و قدرتش در حال رشد است و وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست . "هری پاتر"، "رون" و "هرمیون" تصمیم گرفته اند که کار "دامبلدور" را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهی دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است...
"هری پاتر" در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا میکند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت میپردازند.
"هری پاتر" در سال پنجم تحصیلی هاگوارتز تحصیل میکند. وزارت سحر و جادو باور نمیکند که "لرد ولدمورت" بازگشته است و از این جهت "هری پاتر" و "دامبلدور" را تحت فشار می گذارد و...
در قسمت چهارم هری پاتر می بینید که هری در چهارمین سال تحصیلش، به طور مرموزی به عنوان یکی از مسابقه دهندگان در یک رقابت خطرناک میان سه مدرسه ی جادوگری انتخاب می شود.
در قسمت سوم هری پاتر، هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می آید...
در قسمت دوم هری پاتر، هری که به خانه خاله پتونیا بازگشته با دابی که جن مراقبت و تمیز کردن است ملاقات می کند و این باعث عصبانیت دادلی ها می شود، به نحوی که هری را در اتاقش حبس می کنند ولی هری دوستان خوبی دارد که...
داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این 10 سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.
"می" (اما واتسون) در شرکت اینترنتی بزرگ و قدرتمند «سیرکل» مشغول به کار است، اما بزودی خودش را در وضعیتی خطرناک می بینید، مکانی که در آن آزادی و حریم خصوصی افراد هیچ اهمیتی ندارد. پس او یاد می گیرد که در جهت آینده بشریت، تصمیمات و اقدامات مهمی بگیرد...
یک شاهزاده مغرور پس از اینکه مورد طلسم قرار گرفته و تبدیل به دیو ترسناکی می شود، مجبور است باقی عمر خود را در قصر زیبایش با خدمتکارانش که قوری، ساعت و چند وسیلهی دیگر هستند سپری نماید. تا اینکه پس از گذشت سالها دختری زیبا و مهربان که برای نجات پدرش به قصر آمده را ملاقات میکند و...