«برت رید» (ست روجن) در ظاهر یک روزنامه نگار است اما گاهی نقاب به چهره میزند و به مبارزه با افراد شرور شهر می پردازد و مردم این ابرقهرمان را زنبور سبز می نامند.
سرزمین دور افتاده احتیاج به یک پادشاه دارد و شرک باید یک نفر را برای پادشاهی پیدا کند و او شروع به جستجو تنها کسی می کند که می تواند پادشاه بشود، پسر عموی گمشده فیونا ،آرتی. در این هنگام پرنس دلربا برای انتقام به قلمرو پادشاهی بر میگردد و …
«جوی مک نالی» (کامرون دیاز) کارگزار موفق بورس در شبی که قصد برگزاری جشن تولد دوست پسرش را دارد، از سوی او ترد می شود. همزمان «جک فول» جوان نیز که در کارگاه نجاری پدرش کار می کند، به خاطر تنبلی و از زیر کار در رفتن اخراج می شود. . این دو نفر برای رهایی از دست ناراحتی به دامان الکل پناه می برند. آنها بعد از آشنایی تصادفی در یک بار، برای فراموش کردن همه چیز به سوی لاس وگاس به راه می افتند...
"میلر" (تام کروز) و "جون" (کامرون دیاز) زوجی که در حال فرار از دست کسانی هستند که قصد کشتن آنها را دارند. در عین حال، در طول این سفر ماجراجویانه مشخص می شود این زوج هم دقیقا همان کسانی نیستند که نشان می دهند. در شرایطی که این دو با انواع و اقسام خیانت ها و دسیسه ها روبرو هستند...
*
نسخه دوبله پارسی "شوالیه و روز" (منوچهر والیزاده، زهره شکوفنده، منوچهر زندهدل، شراره حضرتی، کریم بیانی، الهام جعفرنژاد و...) | سینک اختصاصی
آنی یک کودک خوشحال یتیم است که تصمیم دارد برای رسیدن به خیابان های نیویورک تلاش کند. او زمانی که بچه بود توسط خانواده اش تنها گذاشته می شود و آن ها به او قول داده بودند که روزی بر می گردند. اکنون زندگی با مادر ناتنی اش خانم هانیگان بسیار سخت است، اما همه چیز در شرف تغییر است...
نورما و آرتور لوییس زوجی هستند که در حومه شهر با بچه کوچکشان زندگی میکنند. نورما معلم است و همسرش کارمند ناسا. روزی آنها یک هدیه از جانب یک غریبه دریافت میکنند. داخل این جعبه مرموز یک دکمه وجود دارد. به آنها گفته میشود که به محض گشودن جعبه و فشردن آن دکمه 1 میلیون دلار را صاحب میشوند اما در همان لحظه یک نفر در جایی از این دنیا خواهد مرد. یک نفر که آنها نمیشناسند. حالا این زوج باید تصمیم بگیرند، یک میلیون دلار یا انسانیت...
«رابرت» ( ایوان مک گرگور ) یک نظافتچی است که بعد از اینکه رئیسش او را اخراج کرده و یک روبات را جایگزین او می کند، تصمیم می گیرد دختر رئیسش، «کلین» ( کامرون دیاز ) را گروگان بگیرد...
«استنلی ایپ کیس» (کری)، صندوق دار بی دست و پای بانک، تصادفا به ماسکی دست پیدا می کند که هر گاه آن را به چهره می زند به شخصیتی پرتحرک و دیوانه، بسیار قوی و زورمند، شکست ناپذیر، با چهره ای سبز رنگ و کارتونی بدل می شود.
«جولیان پاتر» (رابرتس) و «مایکل اونیل» (مالرونی) تصمیم گرفته اند اگر تا بیست و هشت سالگی مجرد مانده باشند، با هم ازدواج کنند. چیزی به جشن تولد بیست و هشت سالگی شان نمانده که «مایکل» با «جولیان» تماس می گیرد. «جولیان» ابتدا تصور می کند که «مایکل» قصد دارد به او پیشنهاد ازدواج بدهد، اما در می یابد که «مایکل» قصد ازدواج با دختری ثروتمند به نام «کیمی والاس» (دیاز) را دارد....