یک مرد ثروتمند سارقی را در حال دزدی کردن است خانه اش به دام می اندازد و حلقهی شانسش را از او میگیرد، اما سارق دست بردار نیست و به هر قیمتی شده برمیگردد تا حلقه را پس بگیرد...
دو کارآگاه دایرهی مواد مخدر، در حال تحقیق در مورد یک نوع مادهی روانگردان هستند که با گروه تبهکاری بزرگی مواجه میشوند و...
*
نسخه دوبله پارسی "پسران بَد 2" (موسسههای داخلی) | سینک اختصاصی
مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل میرسد و او مجدداً وارد صحنه میشود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند میباشد . مالکوم تصمیم میگیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود . به این ترتیب مالکوم موفق میشود پی به توطئه ای برزگ ببرد که توسط فولر در دست اجراست و تصمیم میگیرد آنرا بر ملا کند . این در حالیست که روسای او از عملکردش دل خوشی ندارند و شری نیز به اعمال او مشکوک شده و فکر میکند او با زن دیگری رابطه دارد …..
"بوگ" یک خرس بامزه و اهلی، خود را در جنگل سه روز قبل از آغاز فصل شکار حیوانات می یابد و مجبور است برای نجات از این وضع به یک گورزن وراج با نام "الیوت" اعتماد کند که دوستی و روابط این دو شخصیت مضحک با یکدیگر در نوع خود جالب و بامزه است...
*
نسخه دوبله پارسی "فصل شکار 1" (حامد عزیزی، امیرحسین مدرس، فریبا طاهری، مجید حبیبی، وحید رونقی، آرزو آفری، محمدرضا علیمردانی و علی میلانی) | سینک اختصاصی
«ایرل» (مارتین لارنس) و «هنک» (استیو زن) در یک چیز با هم تشابه دارند، هردو طرد شده ی اداره ی پلیس لوس آنجلس هستند! یکی خنگ و دیگری عصبانی. اخراج این دو همکار در یک اتفاق باورنکردنی، ناگهان منجر به کشف بزرگترین باند قاچاق در آمریکا می شود و حال این دو مامور بدشانس ناخواسته درگیر این ماجرا می شوند...
پسری جوانبه یک مهمانی واقع در خانه دوستش دعوت می شود. اما چون او در مدرسه دعوا کرده بوده، پدرش مانع مهمانی رفتنش می شود. اما پسر جوان زمانی که پدرش خواب می رود فرار می کند. او خبر ندارد که کسانی که با آنها دعوا کرده بوده قرار است به سراغش بیایند...
«سال» (آیلو) صاحب ایتالیایی-امریکایی یک پیتزافروشی در بخش سیاه پوست نشین بروکلین است. در یک روز گرم، درگیری لفظی «سال» با یکی از سیاه پوست های آشنای محلی به نام «باگین اوت» (اسپوزیتو)، منجر به شلوغی ودرگیری در محله می شود.
«مایز لوگان» (لارنس)، دزد جواهر، پیش از دستگیری الماسی گران قیمت را در یک ساختمان نیمه کاره پنهان می کند. اما دو سال بعد که «لوگان» از زندان آزاد می شود، می بیند آن ساختمان به قرارگاه پلیس تبدیل شده است...