این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت 48 سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد.
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه 1920 تا اواسط دههٔ 1940 است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود.
پلیسی جوان به نام "بیلی کاستیگان" (لئوناردو دی کاپریو) مأموریت می یابد تا در محفل خلافکاری تنگ و به شدت مراقبت شده ی "فرانک کاستلو" (جک نیکلسن) نفوذ کند. از طرف دیگر، "کالین سالی ون" (مَت دیمن) به مأموریت از طرف «کاستلو» موفق می شود در دستگاه پلیس نفوذ کند...
"دام کاب" (لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. اما همین امر او را به یک مجرم فراری بین المللی تبدیل کرده است و باعث شده عزیزترین چیزهایش را در این راه از دست بدهد. حال به کاب فرصتی برای آزادی پیشنهاد می شود. او با انجام این ماموریت می تواند زندگیاش را پس بگیرد، اما تنها در صورتی که بتواند امری غیر ممکن بنام تلقین را انجام دهد. این بار، کاب و گروهش باید کاری عکس سرقت را انجام دهند: این بار وظیفه آنها دزدیدن ایده نیست، بلکه کاشتن یک ایده جدید در ذهن قربانی می باشد.
نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی میکند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانهٔ همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) میشود. او به سمت گتسبی کشیده میشود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد...
*
در جریان سفر با کشتی تایتانیک، "رز" ( کیت وینسلت)، دختری از خانواده ای ثروتمند که برای ازدواجی اجباری رهسپار آمریکا است اقدام به خودکشی می کند. اما "جک" (لئوناردو دی کاپریو)، مسافری فقیر از قسمت درجهی سه کشتی او را نجات می دهد. این دو به یکدیگر دل می بندند. کمی بعد، تایتانیک به یک کوه یخ شناور بر می خورد و رفته رفته غرق می شود و...
"رومیو" (لئوناردو دی کاپریو) که نسبت به رفتارهای عموزاده هایش، "مانتا گیوها"، بی توجه است، وقتی در پایان یک ضیافت بسیار خشن در می یابد "جولیت" که دل باخته اش شده از خانواده ی "کاپولت" است، بابت کینه و دشمنی دو خاندان سخت دچار نگرانی می شود.
این مستند به چگونگی تغییرات آب و هوایی محیط زیست ما میپردازد و آنچه که جامعه می تواند برای جلوگیری از مرگ گونه های در معرض خطر، اکوسیستم و گونه های بومی در سراسر این کرهی خاکی میتواند انجام دهد...
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد.
برده ای با کمک مربی خود آموزش میبیند تا همسرش را که بعنوان بَرده پیش مزرعه داری در میسیسیپی آمریکا کار میکند را نجات دهد اما...
*
نسخه دوبله پارسی (موسسههای داخلی) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی | جزء 250 فیلم برتر IMDb