فیلم داستان جوانی به نام "بیبی" (آنسل الگورت) را روایت میکند که پس از ملاقات با زنی جوان به نام "دبورا" (لیلی جیمز) متوجه میشود که به او علاقمند شده است. به همین دلیل تصمیم میگیرد به دنبالش برود و در کنارش مشغول به کار شود. حال "بیبی" باید برای به اجبار برای یک رئیس تبهکار و دیوانه کار کند و جوانی و زندگی اش را با دزدی و کارهای خلاف، آلوده و نابود سازد...
زئیر، سال 1967. در یک اردوگاه سربازان مزدور، یک بیماری عفونی مرموز توجه مقامات بهداری ارتش امریکا را جلب می کند و دکتر «سام دانیلز» (هافمن) مأمور بررسی می شود...
پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس 27 جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند.
دنی رُمن، پلیس ماهر و زبردستی است که تخصصش در مذاکره با بزهکاران و گروگان گیران می باشد. دنی برای اثبات بی گناهی اش، گروهی از مردم را در یک اداره دولتی گروگان می گیرد. او که خود به تمام فوت و فن چنین مذاکراتی واقف است از پلیس که ساختمان را محاصره کرده است می خواهد که کریس سایبان، یکی از افسران هم رتبه خودش که در بخش دیگری مشغول به کار است را برای مذاکره با او بیاورند...
یک مجری جوان هالیوودی دستیار یک تهیه کننده بزرگ فیلم می شود، اما این شغل آنطور که فکرش را می کرده خوب پیش نمی رود، زیرا این تهیه کننده ظاهرا بدترین رئیس ممکن روی زمین است...
در هالیوود همه اطراف دکتر "هنری کارتر" روانشناس افراد مشهور می چرخند. همسر او به تازگی فوت کرده و "هنری" خود را سرزنش کرده و مواد مخدر مصرف می کند.دوستان "هنری" تلاش می کنند به او کمک کنند و...
«والی» نابینا (پرایر) و «دیو» ناشنوا (وایلدر) به اتهام قتل مردی شیاد دستگیر می شوند. این دو تصمیم می گیرند که از پاسگاه پلیس فرار کنند و خود قاتل واقعی را به دام بیندازند...